رفتن به محتوای اصلی

آثار و بركات انفاق قسمت دوم

آثار و بركات انفاق قسمت دوم

آثار معنوى:

از نظر قرآن كريم انفاق در راه خدا، تجارتى پرسود و معامله اى ارزشمند است[13] كه موجب جلب پاداش هاى عظيم[14] و رسيدن به بهشت الهى شده، انسان را از هول و هراس قيامت ايمن نموده[15] و موجب نجات از عذاب دردناك الهى مى شود. علاوه بر اين، آثار معنوى زيادى بر انفاق مترتب مى شود كه دقت در آن ها، موجب ترغيب و تحريك هرچه بيشتر انسان به سوى اين عمل خدا پسندانه مى گردد; در اين مبحث برخى از اين آثار و بركات معنوى مورد بررسى قرار مى گيرد:

الف- تزكيه و طهارت انسان

خُذْ مِنْ أَمْوَلِهِمْ صَدَقَةً تُطَهِّرُهُمْ وَتُزَكِّيهِم بِهَا وَصَلِّ عَلَيْهِمْ إِنَّ صَلَوتَكَ سَكَنٌ لَّهُمْ وَاللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيم (از اموال آنها صدقه اى بگير تا به واسطه ى آن پاك و پاكيزه شان سازى و برايشان دعا كن زيرا دعاى تو براى انان آرامشى است.)

 در مورد شأن نزول آيه شريفه آمده است: در ميان كسانى كه از رفتن به تبوك خوددارى كردند، 3 نفر بودند كه بدون هيچ گونه شك و ترديدى همراه رسول خدا نرفتند، اين سه نفر وقتى آيات عتاب و تهديد را راجع به منافقان شنيدند، يقين كردند كه جهنمى شده اند، خود را به ستون هاى مسجد بستند و در همين حال بودند تا حضرت مراجعت فرمود و از احوال آن ها جويا شد; به ايشان گفته شد، آن ها توبه كرده و قسم خورده اند كه تا وقتى شما به دست مبارك خود بازشان نكنيد; آزاد نگردند. حضرت فرمود: من نيز قسم مى خورم تا زمانى كه دستورى نرسد بازشان نكنم، بعد از 50 روز آيه «عَسَى اللَّهُ أَن يَتُوبَ عَلَيْهِم»نازل گشت و رسول خدا(ص) بر خاست و نزد آن ها رفته، آزادشان فرمود، اين سه نفر اموال خود را نزد رسول خدا(ص) آورده گفتند: اين اموال را به كفاره ى تخلفى كه كرده ايم، صدقه بده، حضرت فرمودند: دستورى براى گرفتن اموال ندارم، تا اين كه آيات مورد بحث نازل گشت و حضرت اموال آن ها را در مصالح عمومى مصرف فرمود.رفع رذيله «شح نفس» يكى از مصاديق تزكيه و طهارت جان انسان مى باشد كه به طور خاص در آيات قرآن به آن اشاره و ما نيز به بررسى آن مى پردازيم:

از آن جايى كه حرص و طمع و بخل از مهم ترين شعبه هاى حب دنيا بوده و هر يك از آن ها خود منشاء رذايل فراوان ديگرى مى گردد، مبارزه با اين بيمارى روحى نقش اساسى را در فرهنگ اسلامى داراست .عنصر انفاق نقش به سزايى براى تحفظ و درمان اين رذايل اخلاقى دارا مى باشد و به تعبير قرآن كريم، عاملى براى جلوگيرى از شح نفس مى باشد. در سوره ى حشر آيه 9 نيز اين اثر بيان شده است: (وَيُؤْثِرُونَ عَلَى أَنفُسِهِمْ وَلَوْ كَانَ بِهِمْ خَصَاصَةٌ وَمَن يُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُوْلَكَ هُمُ الْمُفْلِحُون)كه در شأن نزول آيه گفته اند: آيه در مورد انصار نازل شده كه هر چند خود شديداً نياز داشتند، اموال خود را به مهاجران مى دادند و حتى چشم داشتى به غنائمى كه به مهاجران داده مى شد نداشتند و آن ها را بر خود مقدم مى دانستند. و برخى مى گويند در مورد جنگجويان احد نازل شده كه 7 نفر از آن ها سخت تشنه و مجروح بودند، فردى به مقدار نوشيدن يك نفر آب آورد و سراغ هر يك رفت او را به ديگرى حواله داد و بر خود مقدم شمرد، سرانجام همگى تشنه جان سپردند; خداوند در اين آيه ايثارگرى آنها را ستود، در حال عموميت مفهوم آيه قابل تطبيق بر موارد مشابه است.

در حديثى از امام صادق(ع) مى خوانيم: حضرت از شب تا صبح طواف خانه خدا را به جا مى آورد و پيوسته مى فرمود: «خداوندا! مرا از حرص و بخل نگهدار» يكى از يارانش عرض كرد: فدايت شوم! امشب غير از اين دعا دعاى ديگرى از شما نشنيدم; فرمود: چه چيز از بخل و حرص نفس مهم تر است. در حالى كه خداوند مى فرمايد: وَ مَن يُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُوْلَـئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُون(از اين آيه استفاده مى شود كه انفاق، عاملى است براى تحفظ انسان از رذيله شح نفس، كه اگر انسان همواره و به طور منظم اهتمام به صدقات داشته باشد، سعادت و فلاح را در پرتو نجات از اين رذيله براى خود تضمين كرده است. در روايت نيز به «رفع شح نفس» توسط صدقه كه مصداقى از انفاقات مى باشد اشاره شده است:

امام على(ع) مى فرمايد: بر تو باد صدقه دادن تا از پستى شح نفس رهايى يابى.

ب- مغفرت و تكفير گناهان

انفاق هم عاملى براى مغفرت و تكفير گناهان مى باشد و هم عاملى براى قبولى توبه است و آيات مختلفى در قرآن به آن تصريح يا تلويح كرده است از جمله: «أَلَمْ يَعْلَمُواْ أَنَّ اللَّهَ هُوَ يَقْبَلُ التَّوْبَةَ عَنْ عِبَادِهِ وَ يأْخُذُ الصَّدَقَـتِ وَ أَنَّ اللَّهَ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيم؛( آيا نمى دانستند كه فقط خداوند توبه را از بندگانش مى پذيرد و صدقات را مى گيرد و خدا توبه پذير مهربان است. ) كه اشاره به نقش صدقه در پذيرش توبه دارد و آياتى كه به مغفرت و تكفير گناه توسط انفاق تصريح مى كند. «إِن تُقْرِضُواْ اللَّهَ قَرْضًا حَسَنًا يُضَـعِفْهُ لَكُمْ وَ يَغْفِرْ لَكُمْ وَ اللَّهُ شَكُورٌ حَلِيم (اگر به خدا وامى نيكو دهيد، آن را براى شما دو چندان مى گرداند و بر شما مى بخشايد، خداست كه سپاس پذير و بردبار است.) و در جاى ديگر مى فرمايد: وَلَقَدْ أَخَذَ اللَّهُ مِيثَـقَ بَنِى إِسْرَاءِيلَ... لَئِنْ أَقَمْتُمُ الصَّلَوةَ وَءَاتَيْتُمُ الزَّكَوةَ وَءَامَنتُم بِرُسُلِى وَعَزَّرْتُمُوهُمْ وَأَقْرَضْتُمُ اللَّهَ قَرْضًا حَسَنًا لاَّكَفِّرَنَّ عَنكُمْ سَيِّـَاتِكُمْ وَلاَدْخِلَنَّكُمْ جَنَّـت تَجْرِى مِن تَحْتِهَا الاْنْهَـرُ... (و خدا از بنى اسرائيل پيمان گرفت... اگر نماز به پا داريد و زكات را بپردازيد و به رسولان من ايمان بياوريد و آنها را ياد كنيد و به خدا وامى نيكو دهيد [در راه او به نيازمندان كمك كنيد]، گناهان شما را مى پوشانم و شما را به در باغ هايى از بهشت كه نهرها از زير درختانش جارى است، وارد مى كنم.)

ج- آرامش روحى و روانى

از جمله آثار اعمال نيكو به طور عام و انفاق به طور خاص، رسيدن به آرامش روحى و روانى است كه شامل فرد مى شود. در مورد نقش انفاق در ايجاد آرامش مى توان به آيه زير استشهاد نمود: الَّذِينَ يُنفِقُونَ أَمْوَ لَهُم بِالَّيْلِ وَالنَّهَارِ سِرًّا وَعَلاَنِيَةً فَلَهُمْ أَجْرُهُمْ عِندَ رَبِّهِمْ وَلاَ خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلاَ هُمْ يَحْزَنُون. (كسانى كه اموال خود را در شب و روز و نهان و آشكار انفاق مى كنند، پاداش آنان نزد پروردگارشان خواهد بود و نه بيمى بر آنان است و نه اندوهگين مى شوند.) حزن به معناى اندوه و غصه و «خوف» به معناى ترس مى باشد،و تفاوت آن ها در اين است كه خوف نگرانى از آينده است و حزن ناراحتى از چيزيست كه واقع شده و گذشته است.

در روايات بيان شده كه آيه در شأن على بن ابى طالب(ع) نازل شده كه آن حضرت چهار درهم پول داشت، يكى را در شب، يكى را در روز، سومى را پنهانى و چهارمى را علنى صدقه داد و اين آيه در مدح و ستايش آن جناب نازل گشت و حضرت را به قبول صداقاتش بشارت داد.

در هر حال مفهوم آيه كلى است و بشارتى است براى كسانى كه از روى صدق و خلوص نيت، در راه خدا انفاق مى كنند.

د-وسيله تقرب به خدا

تقرب به سوى خدا امرى حقيقى و خداگونه شدن است كه انفاقات مالى نقش مهمى در اين مسير دارد. قرآن كريم مى فرمايد: «وَ مِنَ الاْعْرَابِ مَن يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الاْخِرِ وَ يَتَّخِذُ مَا يُنفِقُ قُرُبَـت عِندَ اللَّهِ وَ صَلَوَ تِ الرَّسُولِ أَلاَ إِنَّهَا قُرْبَةٌ لَّهُمْ سَيُدْخِلُهُمُ اللَّهُ فِى رَحْمَتِهِ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِيم. (گروهى از عرب هاى باديه نشين، به خدا و رستاخيز ايمان دارند و انفاق خويش و دعاهاى رسول خدا را مايه تقرب به خدا مى دانند، آگاه باشيد اين ها، مايه تقرب آن هاست، به زودى خداوند آن ها را در رحمت خود وارد خواهد ساخت و به يقين خدا آمرزنده و مهربان است.)

قرببه معناى نزديكى مى باشد و اقسامى از جمله قرب زمانى، مكانى، نسبى، مقام و منزلت و مرتب رعايتى را شامل مى شود.

در آيه شريفه مراد از «تقرب به سوى خدا» قرب مقام و منزلتى مى باشد كه همان وصول الى الله است. «به اين معنا كه انسان بوسيله انفاق در راه خداوند، به خداوند نزديك شده و ثواب و رضاى الهى را طلب مى كند. زمانى كه انسان از اموال مادى خود دل بر مى كند و با تقديم آنها با ساحت ربوبى، زمينه خلوص جان و تصفيه درون از علائق دنيوى را فراهم مى سازد، در نتيجه ى آن موجبات تقرب الى الله، را براى خود فراهم ساخته كه پاداشى بس بزرگ است.

ه- مايه جلب رحمت الهى

از جمله عوامل ريزش الطاف الهى «انفاق در راه خدا» مى باشد كه آيات مختلفى نيز در قرآن كريم به اين مسأله تصريح كرده است از جمله:
... وَرَحْمَتِى وَسِعَتْ كُلَّ شَىْء فَسَأَكْتُبُهَا لِلَّذِينَ يَتَّقُونَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَوةَ وَالَّذِينَ هُم بِـَايَـتِنَا يُؤْمِنُون.(... و رحمتم همه چيز را فرا گرفته و آن را براى آنها كه تقوا پيشه كنند و زكات بپردازند و آنها كه به آيات ما ايمان بياورند مقرر خواهم داشت.)در اين آيه گرچه ريزش رحمت خاص را مترتب بر عنوان تقوى نموده كه عنوان جامع، در اعمال نيك است ولى اختصاص ذكر عنصر «زكوة» و انتخاب آن از ميان تمامى اعمال نيك، دليلى بر غايت ويژه بر انفاق، در جلب رحمت الهى مى باشد.